اولین مسافرت با دو تا عشقای زندگیم
امروز صبح داشتیم میرفتیم شمال وقتی درو بستیم آویسا یه جیغ بلند از فرط خوشحالی زد که من و کامران به هم نگاه کردیم باورمون نمیشد یعنی این قدر بزرگ شده . با تماموجود تو کل سفر خوشحالی و نشاط آویسامو حس میکردم . با بچه سخت بود ولی سفر فوق العاده ای بود . آویسا طعم زندگی من و کامرانمه آویسا تو ماشین: آویسا لب دریا: آویسا شب در ساحل: ...
نویسنده :
مامان منصوره
13:36